شاگردان شیخ صدوق

صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:

شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی

شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه

حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی

صدوق

 

+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
کلینی و صدوق
پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.
+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
استادان شیخ صدوق
شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.
+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
نبوغ ذاتی:

خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».

 

+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
دوران کودکی:
محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!
+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.
+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
زندگی

ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.

پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

+ نوشته شـــده در چهارشنبه چهارم 12 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
جمع بندی
جمع بندی تقسیم بندی شیخ صدوق(ره) در باب احادیث طبی ما را به این مطلب رهنمون می سازد که شیخ کمترین حد اعتماد و اطمینان به این احادیث در باب عمل در طول دوران های بعد از دوران صدور و افراد غیر از عاملان صدور را از خود نشان داده و به صراحت عقیده خویش در این باب را نمایان می سازد . 
صدوق (ره) بعد از بیان این تقسیم بندی و نوعی نفی کارایی درمانی اینگونه احادیث می نویسد : "و اما دواهای بیماری ها آنچه صحیح است از ائمه ، آیات قرآن و سور و دعاهایی که وارد شده به آن نوع ها در آثار به سندهای قوی و طرق صحیح ." 
این جمله کلیدی ابن بابویه در حقیقت نشان از عدم تایید صدوق (ره)در باب دواهای اشاره شده در پنج قسم پیشین را دارد و صدوق (ره) داروهای صحیح منقول از اهل بیت(ع) در باب بیماری ها را منحصر به بیانات ائمه در شفا جویی از طریق آیات قرآن و سوره ها و دعاهای وارد شده می داند .دقت بیشتر در این جمله که پایه اعتقادی شیخ در بخش احادیث وارده در طب است لازم می نماید . نخستین مورد در این جمله اینکه شیخ باب روایات طبی صحیح و قابل عمل را منحصر به بهره گیری از آیات قرآن و سوره ها و ادعیه آنهم با نوع و شرایطی که وارد شده اند می داند . دواهایی که نشان از تاثیرات عمیق کلام الهی و کلام ابواب رحمت الهی بر روح و جسم انسان دارد . داروهایی بدون هیچ گونه ضرر و زیان و صدالبته دارای تاثیر عمیق روحی و موثر در جسم . دومین مورد نیز اینکه شیخ بررسی سند و صحت طرق را شرط اساسی در این قسم از احادیث مورد اعتماد دانسته و صراحتا بررسی حدیث از باب سلسله سند را لازم می داند و نتیجه این جمله نیست مگر اینکه در بین این احادیث متعدد با وجه شفابخشی آیات و سور و دعاها نیز احادیث مورد خدشه وجود دارد . 
اینجاباردیگر تاکید شیخ برعقل نمود می یابد . صدوق(ره) عقل و علم بشری را معیار درمان های دارویی دنیوی می داند و بازیرسوال بردن استنادات روایی در این موارد حیطه کلام اهل بیت(ع) را دراین باب والاتر از نسخه پیچی می داند .از سوی دیگر در جاییکه عقل حکم به تاثیر رب العالمین در تمامی امور حیات را تایید می کند ، سخن از کمک و توسل جویی و شفا طلبی از کلام الهی و ادعیه وارده آنهم در جا و شیوه مورد اشاره خزینه های علم الهی نموده و در ادامه حدیث نبوی را موکد می نماید که شفا را از سوره حمد بایست طلب کرد . 
شیخ صدوق(ره) نافی اسباب مادی در درمان بیماری ها نیست . ولیکن درمان را از خدایی می داند که درد نیز از اوست . علاج را از پروردگاری می داند که هر آن و هر لحظه نزدیکترین است به بنده خویش و شفادهنده است، طبق بیان ابراهیم(ع) در قرآن که : "و اذا مرضت فهو یشفین" وچون بیمار شوم او شفایم می دهد . 
رئیس المحدثین در بیان اعتقادات خود چراغ هدایت بخش قوم گمراهی می گردد که خود را مشغول به احادیث جعلی و خدشه دار و ناقص نموده و جذابیت را برواقعیت ترجیح می دهند . تکثر و تعدد احادیث مجعول طبی که عقل را به تعطیلی کشانده و از سوی دیگر خدافراموشی به بار می آورد. آنگاه که برای شفای درد و مرضی باید به مخلوط آب باران و برگ مو و هسته زردآلو متوسل شد !!! و این نیست مگر تعطیلی عقلی که داد میرند که این روش اوج بی عقلی است .اوج سفاهتی که به دروغ نام شریعت برآن نهاده اند . و از سوی دیگر خدافراموشی عظیمی است که نیازی به شفادهنده واقعی در انسان حس نمی شود . همه چیز در دانه و هسته میوه ای خلاصه میشود وبیمار می ماند و دردی واقعی و دوایی جعلی و ناقص به عنوان سبب مادی که گرچه هر نعمتی را اثری است ولیکن انحصار درمان در این نعمت ،ناشکری است بزرگ به ساحت منعم اصلی . 
پس خداست شفادهنده هر مریضی. به تحقیق مرض عارض شده امتحانی است از سوی خدای تبارک و تعالی از برای رشد و تعالی و یا ناشی از خطا و قصور بنده و راه درمانی نیست برای آن غیر از توجه و توکل و توسل به الله و ابواب رحمتش و بهره گیری از نعمتهای الهی که به حکمتش، الله تبارک و تعالی آنها را واجد چنین خاصیتی نموده است .
خلاصه مطلب آنکه : دین خاتم به عنوان جامعترین روش زندگی حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباحاتی دارد که همه و همه برای سلامت جسم و روح و دوری از ضرر و آفات دنیوی ونیل به سعادت اخروی است .این دین شامل قرآن و احادیث صحیحه و سنت وارده اهل بیت (ع) است . قرآنی که توصیه های کلی در باب سلامت جسم و روح را بیان داشته و شاه کلید درمان را شفابخشی الهی می داند و در عین حال انواع نعم را برمیشمارد برای همه آنهایی که صاحبان عقلند برای اندیشه ورزی و بهره گیری درست و کلام مکمل قرآن از سوی اهل بیتی که همه علوم را صاحبند ،علومی مطابق حق و واقعیت و آنچه بیان داشته اند به شرط تایید اسناد و عدم مخالفت با قرآن که صد البته مخالف عقل نیز نمی باشد ،همه همه اجزاء این روش و آیین هدایت می باشند . و این کلام و سنت عامل تعبد اخباری گونه نیست و عقل را به تعطیلی نمی کشاند که علم ابدان خود علمی ممدوح در اسلام است به شرط نافع بودنش . و یادمان باشد که این علم وسیله ای بیش نیست و شفایی نیست جزاز خداوند تبارک و تعالی . 
منابع : 
1. رسائل شیخ صدوق – ترجمه حمیدرضا شیخی
2. اعتقادات شیخ صدوق – ترجمه سیدمحمدعلی قلعه کهنه 
3. تاریخ تشیع در ایران-رسول جعفریان
4. تاریخ عمومی حدیث – مجید معارف
+ نوشته شـــده در شنبه سیم 11 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
X