جمع بندی
جمع بندی تقسیم بندی شیخ صدوق(ره) در باب احادیث طبی ما را به این مطلب رهنمون می سازد که شیخ کمترین حد اعتماد و اطمینان به این احادیث در باب عمل در طول دوران های بعد از دوران صدور و افراد غیر از عاملان صدور را از خود نشان داده و به صراحت عقیده خویش در این باب را نمایان می سازد . 
صدوق (ره) بعد از بیان این تقسیم بندی و نوعی نفی کارایی درمانی اینگونه احادیث می نویسد : "و اما دواهای بیماری ها آنچه صحیح است از ائمه ، آیات قرآن و سور و دعاهایی که وارد شده به آن نوع ها در آثار به سندهای قوی و طرق صحیح ." 
این جمله کلیدی ابن بابویه در حقیقت نشان از عدم تایید صدوق (ره)در باب دواهای اشاره شده در پنج قسم پیشین را دارد و صدوق (ره) داروهای صحیح منقول از اهل بیت(ع) در باب بیماری ها را منحصر به بیانات ائمه در شفا جویی از طریق آیات قرآن و سوره ها و دعاهای وارد شده می داند .دقت بیشتر در این جمله که پایه اعتقادی شیخ در بخش احادیث وارده در طب است لازم می نماید . نخستین مورد در این جمله اینکه شیخ باب روایات طبی صحیح و قابل عمل را منحصر به بهره گیری از آیات قرآن و سوره ها و ادعیه آنهم با نوع و شرایطی که وارد شده اند می داند . دواهایی که نشان از تاثیرات عمیق کلام الهی و کلام ابواب رحمت الهی بر روح و جسم انسان دارد . داروهایی بدون هیچ گونه ضرر و زیان و صدالبته دارای تاثیر عمیق روحی و موثر در جسم . دومین مورد نیز اینکه شیخ بررسی سند و صحت طرق را شرط اساسی در این قسم از احادیث مورد اعتماد دانسته و صراحتا بررسی حدیث از باب سلسله سند را لازم می داند و نتیجه این جمله نیست مگر اینکه در بین این احادیث متعدد با وجه شفابخشی آیات و سور و دعاها نیز احادیث مورد خدشه وجود دارد . 
اینجاباردیگر تاکید شیخ برعقل نمود می یابد . صدوق(ره) عقل و علم بشری را معیار درمان های دارویی دنیوی می داند و بازیرسوال بردن استنادات روایی در این موارد حیطه کلام اهل بیت(ع) را دراین باب والاتر از نسخه پیچی می داند .از سوی دیگر در جاییکه عقل حکم به تاثیر رب العالمین در تمامی امور حیات را تایید می کند ، سخن از کمک و توسل جویی و شفا طلبی از کلام الهی و ادعیه وارده آنهم در جا و شیوه مورد اشاره خزینه های علم الهی نموده و در ادامه حدیث نبوی را موکد می نماید که شفا را از سوره حمد بایست طلب کرد . 
شیخ صدوق(ره) نافی اسباب مادی در درمان بیماری ها نیست . ولیکن درمان را از خدایی می داند که درد نیز از اوست . علاج را از پروردگاری می داند که هر آن و هر لحظه نزدیکترین است به بنده خویش و شفادهنده است، طبق بیان ابراهیم(ع) در قرآن که : "و اذا مرضت فهو یشفین" وچون بیمار شوم او شفایم می دهد . 
رئیس المحدثین در بیان اعتقادات خود چراغ هدایت بخش قوم گمراهی می گردد که خود را مشغول به احادیث جعلی و خدشه دار و ناقص نموده و جذابیت را برواقعیت ترجیح می دهند . تکثر و تعدد احادیث مجعول طبی که عقل را به تعطیلی کشانده و از سوی دیگر خدافراموشی به بار می آورد. آنگاه که برای شفای درد و مرضی باید به مخلوط آب باران و برگ مو و هسته زردآلو متوسل شد !!! و این نیست مگر تعطیلی عقلی که داد میرند که این روش اوج بی عقلی است .اوج سفاهتی که به دروغ نام شریعت برآن نهاده اند . و از سوی دیگر خدافراموشی عظیمی است که نیازی به شفادهنده واقعی در انسان حس نمی شود . همه چیز در دانه و هسته میوه ای خلاصه میشود وبیمار می ماند و دردی واقعی و دوایی جعلی و ناقص به عنوان سبب مادی که گرچه هر نعمتی را اثری است ولیکن انحصار درمان در این نعمت ،ناشکری است بزرگ به ساحت منعم اصلی . 
پس خداست شفادهنده هر مریضی. به تحقیق مرض عارض شده امتحانی است از سوی خدای تبارک و تعالی از برای رشد و تعالی و یا ناشی از خطا و قصور بنده و راه درمانی نیست برای آن غیر از توجه و توکل و توسل به الله و ابواب رحمتش و بهره گیری از نعمتهای الهی که به حکمتش، الله تبارک و تعالی آنها را واجد چنین خاصیتی نموده است .
خلاصه مطلب آنکه : دین خاتم به عنوان جامعترین روش زندگی حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباحاتی دارد که همه و همه برای سلامت جسم و روح و دوری از ضرر و آفات دنیوی ونیل به سعادت اخروی است .این دین شامل قرآن و احادیث صحیحه و سنت وارده اهل بیت (ع) است . قرآنی که توصیه های کلی در باب سلامت جسم و روح را بیان داشته و شاه کلید درمان را شفابخشی الهی می داند و در عین حال انواع نعم را برمیشمارد برای همه آنهایی که صاحبان عقلند برای اندیشه ورزی و بهره گیری درست و کلام مکمل قرآن از سوی اهل بیتی که همه علوم را صاحبند ،علومی مطابق حق و واقعیت و آنچه بیان داشته اند به شرط تایید اسناد و عدم مخالفت با قرآن که صد البته مخالف عقل نیز نمی باشد ،همه همه اجزاء این روش و آیین هدایت می باشند . و این کلام و سنت عامل تعبد اخباری گونه نیست و عقل را به تعطیلی نمی کشاند که علم ابدان خود علمی ممدوح در اسلام است به شرط نافع بودنش . و یادمان باشد که این علم وسیله ای بیش نیست و شفایی نیست جزاز خداوند تبارک و تعالی . 
منابع : 
1. رسائل شیخ صدوق – ترجمه حمیدرضا شیخی
2. اعتقادات شیخ صدوق – ترجمه سیدمحمدعلی قلعه کهنه 
3. تاریخ تشیع در ایران-رسول جعفریان
4. تاریخ عمومی حدیث – مجید معارف
+ نوشته شـــده در شنبه سیم 11 1395 ساعــت تــوسط sheikhsadoogh | (0) نظر
طبقه بندی: <-CategoryName->

برچسب ها: <-TagName->
X